مزاج انسانی از دیدگاه طب اسلامی یعنی چه؟
برآیند اثر مجموعه ی غذاها، رفتارها و ادراکات معنوی ، پرتوهای سیارات و ثابتات آسمانی ( ستاره های ثابت ) بر بدن انسان را مزاج می نامیم.
مقداری آب را با نمک مخلوط کنیم یک مزاج و اگر با شکر مخلوط کنیم یک مزاج و همین را اگر زعفران اضافه کنیم مزاج دیگر پیدا می کند و اگر بجوشانیم یک مزاج و اگر در یخچال قرار دهیم یک مزاج دیگر و اگر آن را در معرض تابش ماه در چهاردهم ماه قمری قرار دهیم یک مزاج و در معرض تابش ماه قمری در فروردین ماه یک مزاج و در موقع طلوع ستاره سهیل در هفدهم مهرماه مزاج دیگری پیدا می کند یعنی ترکیبش تغییر می کند.
هر برآیند اثر مجموعه یک شیء در ترکیب را مزاج می گویند.
حال اگر همین را به زور مثلا زعفران را از کسی دزدیده باشیم مخلوط کرده باشیم یک مزاج و اگر با پول خریده باشیم و با تشکر یک مزاج دیگری پیدا می کند.
یعنی نقش رفتار ما، در اینکه اینکار را مهربانانه در محیط عاشقانه انجام دهیم یک مزاج و اگر با چوب کنیز را بزنیم و بگوییم این کار را انجام بده مزاج دیگری پیدا می کند یعنی فضای مهربانانه، ظالمانه، حسادت آمیز در آن دخالت دارد.
دقت شود: اگر وارد تعریف مزاج شناسی در حوزه طب سنتی شوید فقط برآیند اثر مجموعه عناصر مادی را دخالتمند می شمارد نه معنویات را، لکن در حوزه طب اسلامی مجموعه افعال معنوی در آن دخالت مستقیم دارد و می گوید حتی در فیزیک اشیاء تغییر پدید می آورد.
این بحث با توجه به آزمایش محقق ژاپنی روی آب به نام شهادت آب اثبات کرده که نقش معنویات می تواند فیزیک اشیا را تغییر دهد بابی را باز کرده که محققین روی عناصر دیگری کار کنند .
اگر بخواهیم مزاج شناسی را باز کنیم بایستی زیر ساخت نظام خلقت را بشناسیم .
بنابر اعتراف مجموعه حکما، فلاسفه، عرفا، طبیبان، انسان جهان و جهان انسان است.
اگر بخواهیم انسان کامل را بشناسیم بایستی جهان را کامل بشناسیم هر چقدر فهم ما از جهان خلقت کاملتر باشد انسان را بهتر شناخته ایم از این جهت لاجرم برای شناخت انسان باید جهان را بشناسیم چون انسان تبلور کل خلقت است.
عصاره کل نظام خلقت می شود انسان.
چون طبیب ارتباط مستقیم با تن و روان انسان دارد مجبور است بیشترین اطلاعات را از جهان به عنوان بستر خلقت انسان داشته باشد هر چقدر طبیب اطلاعاتش بیشتر باشد توانایی و تسلط او برای درک معضلات انسانی بیشتر می شود پس سریعتر می تواند مشکلاتش را حل کند.
عناصر یا ارکان
برای فهم این مطلب بحثی به عنوان ارکان نظام خلقت مطرح کردند می گویند نظام خلقت دارای چهار رکن مادیست، چهار پایه و چهار ستون و برآیند چهار عنصر است.
کلمه عنصر در طب سنتی با عنصر در مقوله علمی متفاوت است.
در طب اسلامی و سنتی شیء دارای سنخیت واحد را عنصر می گویند و در علم شی دارای خاصیت غیر قابل تجزیه بودن را عنصر می گویند.
نحوه ی چینش این عناصر مهم است. برخی از حکما چینش آنها را از پایین به بالا و برخی از بالا به پایین بحث می کنند.
از پایین به بالا از زمین شروع می کنند بعد آب و بعد هوا و بعد خورشید.
به این دلیل می گویند چون زمین محور مجموعه ی گردونه ها و سیارات است اول روی زمین باید بحث شود ولی وقتی در اجرا می آیند از بالا به پایین بحث کنند اجرایی تر است.
(بسیار مهم) به طور کلی قبل از اینکه این چهار عنصر بحث شود گفته می شود خداوند دو عنصر گرمی و سردی را اول آفرید.
سردی و گرمی را با هم در آمیخت و از برآیند اثر اینها گرمی و خشکی ، سردی و خشکی متولد شد و سردی و تری ، گرمی و تری.
از عناصر گرمی، موجودات عالم بالا را آفرید و از سردیها عالم اَدنی ( زبر) را.
موجوداتی که گرمی دارند بیشترشان بالاییند و گرمند مثل جن.
تبلور گرمی و خشکی می شود خورشید، می شود آتش.
گرمی و تری هوا یا باد ، سردی و تری آب می شود و سردی و خشکی خاک می شود.
چینش این عناصر به همین ترتیب است و به هم نمی خورد و نمی شود آتش پایین بیاید و خاک بالا برود و یا جای آب و هوا عوض شود. هر کجا آتش را پدید بیاورید به طور طبیعی بالا می رود و گرمی بالا نشین است ولی سردی پایین می آید.
بر اساس این قاعده بایستی معماری ساختمانها سازمان بگیرد الان معماری خانه ها بر اساس این چینش نیست و مجبوریم سردی و گرمی تزریق کنیم ولی وقتی بر اساس این چینش معماری اتفاق بیافتد در گرمترین نقطه ایران در فصل گرما خنک است.
در فصل گرم قم یک تیمچه دارد گرما بالا می رود چون گرمی که از در می آید از بالا می رود ولی ساختمان کالیفرنیایی طاقچه را می بندد و پنجره در پایین می گذارد و سرما از بالا وارد می شود در حال طبیعی سرما داخل نمی رود با موتور پمپ هُلش می دهد.
در بندرعباس در اوج گرما، چون گنبدی درست کردند و راس گنبد سوراخ باز کردند و در پایین دریچه ورودی دارد که هوا خنک است ولی الان براساس ساختمانی که از جایی الهام گرفته که به آن معماری کالیفرنیایی می گویند.
حلقه ی معماریها به گونه ای پیوسته طراحی شده که هیچ خانه ای به شکل مستقل از نظام طبیعت بهره مند نیست همه به هم وابسته اند.
در هر کجایی به تناسب شرایط اقلیمی همان جا خانه بنا می کنند، خانه رو به قبله در نقاط مرکزی، آفتاب در زمستان مورب می تابد گرمای طبیعی می دهد و تابستان که آفتاب نیاز نیست سایه دارد.
در طب هم می گویند آفتاب از هر پنجره ای وارد خانه شد بیماری از در آن خانه خارج شد.
پس این چینشها اهمیت دارد این بخش را باید معماران استفاده کنند و طبیبان هم قابل توجهشان است منتهی طبیبان توجه می دهند به معماران، در این بخش طبیبان توصیه می کنند و معماران انجام می دهند یعنی طب اسلامی و سنتی در تمام زوایای زندگی حضور مستقیم دارد در نحوه ی به کارگیری مواد و مصالح ساختمانی.
در موقعیت شمالی کشور در جای سرد و مرطوب حق ندارید از گچ استفاده کنید چون گچ سرد است و آنجا رطوبتش بالاست کسی که در خانه گچی زندگی می کند محکوم به رماتیسم است.
باید از در و دیوار چوبی استفاده کنند که عایقی برای رطوبت باشد و حتما باید خانه رو به شرق باشد چون شب ، شب پر رطوبتی است رطوبت را انباشت می کند باید خانه رو به جایی باشد که با اولین طلوع خورشید در عمق خانه رطوبت را جمع کند وقتی جمع نشد این است که مجموع کسانی که بالای چهل سال هستند پا پرانتزی هستند و پا دردهای سخت دارند.
آتش ویژگی دیگرش علاوه بر بالانشینی توان نفوذ در کنه أشیا را دارد به لحاظ لطافتش و به لحاظ قدرتش در عمق ریز دانه های اشیا نفوذ می کند و منعطف می کند می توانیم آتش را در چوب نفوذ دهیم تبدیل به پودر کنیم در آجر نفوذ دهیم و خمیرش، ذوب کنیم و در آهن هم نفوذ دهیم و خمیرش کنیم حتی الماس که سخت است و دانه بندی فشرده دارد با آتش می توانیم منعطفش کنیم. پس آتش با نفوذش در عمق اشیاء می تواند توان تغییر پدید بیاورد.
هر گاه بخواهیم یک چیز را تغییر دهیم و از حالتی به حالت دیگر برگردانیم بایستی آتش یا گرمی به آن اضافه کنیم .
بلطف خدا در جلسه بعد در خصوص عنصر هوا مطالبی ارائه خواهد گردید.
ومن الله التوفیق
رکن دوم اینکه زیر آتش هوا می باشد به تعبیر طب اسلامی باد.
باد کلمه ی سنگینتری است چون ضمن اینکه هوا در دلش نهفته است یک توان جا به جایی هم است که در جا به جایی هوا اهمیت دارد پس کلمه ی باد کاملتر از هوا است.
مزاج باد گرم و تر معرفی شده اما این گرما در رطوبت بستگی دارد به میزان بهره مندی از همسایه بالایی و پایینی.
هر چقدر هوا به آتش نزدیکتر باشد از گرمای بیشتر و هر چقدر به آب نزدیکتر باشد از سردی و رطوبت بیشتر برخوردار می شود پس مزاج هوا به تناسب مزاج همسایه بالا و پایینی می تواند متغیر باشد
پس به هر حال می توان گرم و تر باشد گرمایش بیشتر و رطوبت آن کمتر باشد اما هیچوقت خالی از رطوبت نمی شود، هر گاه به رطوبت صفر رسید هوا آتش می گیرد ( اتفاقاتی که گاهی در جنگل می افتد – میزان خشکی هوا به حداکثر می رسد و هوا تبدیل به آتش می شود ).
در مناطق کویری با نفس کشیدن احساس سوزش دست می دهد و خشکی پدید می آید یا روی پوست، با وزیدن نسیم پوست می سوزد.
وقتی در بندر بوشهر زندگی می کنید هوایش با گرمی و رطوبت آمیخته است با نفس کشیدن مانند آن است که آب گرم می خورید همین هوا در شمال سردی و رطوبت است و رطوبت در هوا وجود دارد ولی همراه با سردی.
رطوبت معلق در هوا به کمک آتش اتفاق می افتد آتش است که می تواند رطوبت را در هوا نگه دارد اگر آتش حذف شود رطوبت سقوط می کند مثل اینکه به محض اینکه شب می شود شبنم پدید می آید این آبها کجا بوده که حالا روی ماشین آشکار می شود در هوا معلق بوده در سردی شب آتش حذف شده و رطوبت منتشر در هوا بلور شده و سقوط کرده.
رکن سوم سردی و تری است که معادل آب است.
آب دارای انعطاف است اما سیر این حرکت به سوی سراشیبی است برخلاف آتش که سیر حرکتش به سوی بالا بود.
آتش بالا رونده و آب پایین رونده است فقط به کمک آتش می شود آب را سر بالایی برد بدون آتش آب میل سرازیری دارد وقتی آب را می جوشانیم بخار می شود و بالا می آید و وقتی سردی در رفتار احساس کرد ناراحت می شود.
آدمهای سرد مزاج به طور طبیعی منفی بافند. با او بحث نکنید فوری جوشانده ی زعفران به او بدهید و گرمش کنید.
ام اس نیز جزء بیماریهای سرد است برای ترک سردی گلاب استشمام شود و غذای گرم میل شود و جملات محبت آمیز گفته شود که به آن گرمای روانی می گویند. آب تحرک دارد و شکل پذیری را فورا از دست می دهد، اما اگر سردیش بیشتر شود به تدریج مات و بی حرکت می شود مانند انسانی که مات به دیوار نگاه می کند و پلک نمی زند چون سردیش بیش از حد شده است و واکنش مثبت و منفی ندارد و اوج سردی در روان است.
آب وقتی سرد شد ( یخ ) پف می کند هر چه سردی بیشتر شد منبسط می شود پس هر چه سردی بیشتر شد چاقی پدید می آید و چاقی ناشی از افزایش رطوبت و سردی است نه گرمی. انسانهای گرم هر چه گرمی بیشتر شد لاغر می شوند.
افسردگی چاق می کند.
چاقی های پس از زایمان و افسردگیهای پس از زایمان مساویند که هر دو ناشی از تزریق سردی ( داروی بیهوشی ) جراحی اند،با سردی بیهوش می کنند.
کسانی که بیهوشیشان بیشتر است استعداد افسردگیشان بیشتر است.
مزاج شناسی اگر به کار گرفته شود می تواند کاربرد داروهای شیمیایی را دقیقتر کند.
سرکه سرد است و برای درمان چاقی نابودکننده است در یک مقطع به لحاظ اینکه چربیها را ذوب می کند مفید است ولی اگر ادامه داده شود ضعف و بالاخره ناراحتیهای گوارشی بوجود می آید.
هر گاه سردی افزایش پیدا کرد جسم یا بدن منبسط می شود.
اینکه فرد در سن هجده سالگی لاغر بوده و در سن سی سالگی چاق می شود به خاطر این است که سردیش بیشتر شده و در سن سردی به سر می برد و هر چه میزان سردی غذاهایش بیشتر باشد افزایش چاقی بیشتر است.
اگر بخواهیم حجم آب را کم کنیم حرارت میدهیم. اگر یک قطعه گوشت را در آب بیاندازیم منبسط می شود اما اگر همین گوشت را نمک بپاشیم منقبض می شود چون نمک گرم است.
رکن بعدی خاک است.
همه ی جنسهای موجود در خاک را خاک می نامیم هم سنگ را خاک می نامیم هم طلا را و هم خاک رس را خاک می نامیم.
خاک دارای کمترین انعطاف و بیشترین پیوستگی است اگر بخواهیم در خاک انعطاف ایجاد کنیم بایستی به کمک آب اینکار را انجام دهیم یعنی رطوبت.
خاک سردی دارد و رطوبت آب می تواند انعطاف ایجاد کند ولی اگر انعطاف بیشتری بخواهیم ایجاد کنیم علاوه بر آب بایستی آتش را هم اضافه کنیم.
اگر بخواهیم خاک رس را محلول کنیم با آب میسراست اما اگر سنگ آهن را بخواهیم محلول کنیم دیگر آب میسر نیست و باید حرارت دهیم چون نفوذ آتش در عمق أشیاء بیشتر است پس بنابراین هر ماده ای که بعداً در طب درگیرش هستیم اگر بخواهیم آن ماده را محلول کنیم اول با آب و بعد با گرما اینکار را انجام دهیم .
خاک خاصیت خودگرایی محض دارد نقش پذیر است همه چیز را به خود می گیرد و فراموش نمی کند هر چه به خاک بدهیم نگه می دارد و هر چه از آن گرفتیم یک روزی آن را پس می گیرد.
از نظر اخلاقی معادل خاک سودا می شود و انسان سوداوی خودگرا می شود و به سختی می شود از آن چیزی کند (بدست آورد) و باید به آن گرمی و تری داد تا در آن انعطاف ایجاد کرد و به تدریج باید کند و یکباره میسر نیست و شکنندگی پدید می آید به این ترتیب عناصر چهارگانه را مثل اشیا دارای جان و حیات تعریف می کنیم هر چه این تعریف کاملتر باشد رفتار کاملتری از آن انتظار داریم.
در جلسات قبل پیرامون چهار رکن سردی.گرمی .خشکی وتری مباحثی تقدیم شد اما در ادامه...
رکن پنجم :
آیا نظام خلقت منحصر به همین چهار عنصر است؟
طب سنتی همین چهار عنصر را بنای خلقت معرفی کرده، انتقاد اصلی ما به طب سنتی از دیدگاه اسلامی اینجاست که با این تعریف از نظام خلقت، نظام خلقت را یک جنازه ی بی روح و جان و روانی تعریف کردید که هیچ توان درک و انعطافی ندارد ، نه کنشی و نه واکنشی.
با این تعریف در طب سنتی در جهان هستی تمام کنش و واکنش آن باید شیمیایی باشد غیر از مواد شیمیایی و گرمی و سردی که با هم مخلوط می شوند و همدیگر را ذوب می کنند و حمل می کنند کنشهای دیگری از این چهار عنصر انتظار نمی رود .
ولی وقتی وارد حوزه ی طب اسلامی می شوید می گوید یک رکن دیگری هم هست که در این چهار عنصر اثر می گذارد و کیفیتشان را دگرگون می کند.
در بحث روان، ما روح الهی را مطرح می کنیم که در بحث فلسفی به آن نفس می گویند.
رکنی وجود دارد که رکن پنجم است که در هر چهار عنصر قبلی دخالت می کند.
وقتی می گوییم رکن پنجم، معنی آن این است که پنجمین رکن در مرحله خلق، چون در پنجمین مرحله ی درک ما می باشد. آنرا در مرحله پنجم مطرح می کنیم.
اولین مرحله ی خلق است ( مرحله کن الهی ) و آخرین مرحله درک ( فیکون و ایجاد در عالم ماده ) طبیعت ما به نحوی است که مادیات دارای قابلیت بعد و حجم را اول می فهیم بعدا انتزاع از آنها را. روح الهی دارای قدرت نفوذ وتغییر ماهیت اشیاء هستند.
در آتش، آتش طبع سوزانندگی دارد ،خداوند به آن می گوید دست از سوزاندن بردار( یا نارکونی برداً و سلاماً علی ابراهیم )، ای آتش برای ابراهیم (ع) برد و سلام شو. آیا توان تغییر ماهیت اصلی اشیا وجود دارد؟ بله وجود دارد توسط رکن پنجم می شود یک وقتی قانونمندیهای حاکم به طور کل به شکل ضد متغیر باشد این یک قاعده است استثنا هم دارد.
همین الان در هند در بین مسلمانان روز عاشورا روی آتش ذغال که برق می زند راه می روند. این سلولهای تن همزبان شده با نظام هستی .
مهم: این بحثها باید بشود که اگر نشود بعدا دچار مشکل می شویم والا وقتی بحث دعا درمانی می شود می گویند مگر بدن انسان دعا می فهمد چه فرقی می کند حلال و حرام.
چه عنصری وجود دارد در حلال که در این حرام نیست آن عنصر کجاست و از چه طریقی می آید؟
این مسائل در رکن پنجم بحث می شود.
در هوا هم همینطور است. ریز فوتونها و سلولهایی که تشکیل دهنده هوا هستند، بار حرکتند و حامل اشیایی هستند که برای برخی که دارای چشم دل بازند قابل رویت و برای برخی نه ،که این ریز فوتونها نیکی و پلیدی حمل می کنند.
باد و هوا حامل است حامل فضای آلوده و فضای منور. الان برخی زبان و یا گوش شنوای اینگونه پیامها مادران هستند، وقتی دلشان شور افتاد همان لحظه پسرش در جایی اتفاقی برایش افتاده، حامل این پیام باد است. برای آن هم همینطوراست.
خداوند به زمین می گوید آبها را ببلع (یا ارضُ ابلَعی مآءَکِ) . آب را ما تغییر ماهیت می دهیم با دعا . آب باران نیسان ( اردیبهشت ) را اگر 70 بار سوره حمد و 40 بار سوره قدر و آیة الکرسی روی آن بخوانند شفای همه ی بیماریها می شود .
خاک هم همینطور است. همه ی خاکها خوراکشان (مصرف آنها ) بیماریزا هستند، ولی یک قطعه از این کره ی زمین به خاطر همسایگی خاکش با یک موجود مقدس خاکش شفا می شود، تغییر ماهیت داده به خاطر بار معنوی که پیدا کرده است. مانند خاک تربت امام حسین (ع). بنابراین رکن پنجم در مجموعه ی ارکان طبیعت دخالت می کند و ماهیت آن را به سمت مثبت و منفی تغییر می دهد. هر فعل پلیدی در هر نقطه ای از موقعیت جغرافیایی می تواند اشیای آن محیط را تغییر دهد و کارایی آنها را دگرگون کند. امروزه ثابت شده که با دستگاههایی می شود ثابت کرد که آواز کوزه گری که هزار سال پیش در حال ساخت کوزه، کوزه می ساخته را می شود شنید پس بنابراین فریاد ظلم ستیزانه کسی که در دل قلعه ای که کشته می شده الان در عمق دیوارهاست.
فراوان انسانهای خوب باسوادی هستند که فهم طبی خوبی دارند ولی در یک محیط بدی طبابت می کنند و کارشان نمی گیرد باید جایشان را عوض کنند و جایی بروند که انرژی داشته باشد. این حقیقت دارد الان هم متخصصان فیزیکی ثابت کردند که کجا محیط انرژی بیشتری دارد و کجا ندارد که قابل لمس و درک هم هست. آن فریاد و یا صدای مثبت کل محیط را مثبت می کند.
این پنج عنصر بستر نظام خلقت می شوند. برآیندش دارای یک زمین و آسمانی است.
:: موضوعات مرتبط:
مزاج شناسی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 74
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0